یک دعای خیلی قشنگی نوشته بود خانم روستا توی بهارنارنجش؛ من خیلی خوشم آمد و خیلی میخواندمش، اما حقیقتا نمیدانستم وقتی مستجاب شود میتواند این قدر عالی و حال خوب کن باشد:
یکی از دعاهای هر روز باید این باشد که؛ خدایا آدمهای خوب سر راه من بگذار. بس که حالخوبکن است وقتی یک روز، توی لحظهی هجوم غم یا ناامیدی یا پریشانی، بی هوا کسی سر راه آدم سبز بشود و کلامش، نگاهش، نوشتهاش آرامش و شادی و امید بپاشد به زندگی. و فقط از دستِ خودِ خدا برمیآمده که آن آدم را، یا کلام و نگاه و نوشتهاش را برای آن لحظهی خاص سرِ راه زندگی ما بگذارد.
شاید یکی دیگر از دعاهای هر روز هم بتواند این باشد که؛ خدایا من را هم از واسطههای خوبکردنِ حالِ بندههایت قرار بده؛ چیزی شبیه آنچه حضرت سجاد توی دعای مکارم میخواهند؛ و اَجِر للناس علی یدی الخیر.
خانوم نیکولای آبی و آقای جعفریان عزیز
مطمئنم دیروز خدا شما را فرستاده بود توی همان لحظه ی خاص زندگی ام،که با نگاه و صدایتان نور آرامش و شادی بپاشید توی زندگی ام.