لایمکن الفرار از عشق

۱۲ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

میمیرم و ز نوکـــــریت کم میشود یکی

این اربعیــــن اگر نبری کربـــــــــلا مـرا



میبینید حضرت عشق؟؟
آنقدر دلتنگم که شاعر شده ام!
یادتان هست دعاهایم را وقتی برای اولین بار چشمم افتاد به گنبد؟

باشد آقاجانم؛ نمیخواهی ام...
ــ و چه دردناک است این نخواستنتان ــ
اما 
چه دلیلی برای دلم بیاورم که آرامش کنم؟
که قانعش کنم؟
که بی تابی هایش را کم کنم؟
جز اینکه
محکم بایستم
صاف و صادقانه
ولی
با کمری شکسته
سینه سپر کنم و
به دلم بگویم:
دل جان!
غصه نخور
بغض ها و هق هق ها و اشک های بی صدایت فایده ای نداشت
تو اصلن خواستنی نبودی
که اصلن ارباب نوکریت را قبول نداشت
که هر چند به اندازه دو کف پا هم صحن حرم ارباب را اشغال کنی
باز هم اضافه ای...
که روسیاه که باشی حق دیدن شش گوشه را نداری
که روسیاهم
که آبرو ندارم
که حق دیدن شش گوشه را ندارم...


 tavafeyar.blog.ir  حرف دل من را زده بود، بخشی از متن برگرفته شده از


۰۳ آبان ۹۳ ، ۱۹:۵۶
مطهره

توی این روزهای غم و اشک و ناامیدی که کارم شده گوش کردن مداحی اربعین سال پیش میثم مطیعی و آه کشیدن و پشت بندش تند تند پلک زدن تا اشک هایم نریزد، بزرگترین نعمت رسیدن محرم است.

                                         

  دلتنگ روضه های محرم شده دلم...  



 +ریحان دیروز رفت کربلا و من رفتنش را تماشا کردم.
دلم نیامد بگویمش الان که خوش حال ترین دختر دنیایی و سرمستی که حضرت ارباب بین همه ی نوکرهایش تو را انتخاب کرده تا فصل عزایش را کنار شش گوشه گریه کنی، اما دو ماه، شش ماه، یک سال دیگر حالت، حال امروز من است...
دلم نیامد بگویم که یک سال دیگرت را توی خودم میبینم...
دلم نیامد برایش از هجران بعد وصال بگویم...
فقط سکوت کردم و برایش دعای سفر خواندم و گذاشتم خوش حال ترین دختر دنیا بماند.



+ سخت دلگیرم خداجان اما؛ الحمدلله کما هو اهله.

۰۲ آبان ۹۳ ، ۱۴:۵۸
مطهره