لایمکن الفرار از عشق

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

اینستاگرام خوش رنگ و لعاب لعنتی آمده و حال میکنی از این که حالا میتوانی عکس یک گوشه از زندگی آدم هایی که قبلا فقط از جنس کلمات بودند را هم ببینی، و همین هم هست که خودت هم ترغیب میشوی که دیگر به جای کلمات صرف، عکس های قشنگ زندگی روزمره را پست کنی و یک کپشن خوشگل و خوشحال هم بچسبانی تهش! 

اما خب کدام آدمی ست که لذت وبلاگ داشتن را چشیده باشد و از لا‌به‌لای پست های شیک اینستا دلش هوای وبلاگ جان و پست های طولانی غرغرویش را نکند؟!

آخ که من چقدر اینجا را دوست دارم!!! فضای این وبلاگ دنج و خلوت بلاگی ام را، که بیایم همه ی حرف هایم را بگویم و نق هایم را بزنم و گریه زاری کنم و آخر هم آن ته ته دلم بدانم: خدا وبلاگ ها را میخواند.

این روزها که تنبل تر شده ام و همان کپشن نویسی نصفه نیمه اینستا حس نویسندگی ام را ارضا میکند، کمتر اینجا سر میزنم، اما هنوز هم شبها توی ذهنم متن های طولانی مینویسم که هیچ صبحی نمیاید که وبلاگی شوند! 

دلم میخواهد این غول زشت و کریه تنبلی دست از سرم بردارد و شاید چیزهایی بنویسم... داستانی فیلمنامه ای زندگی نامه ای چیزی شاید... دلم میخواهد خدا نظر کند و این کار هنری کوچکی که استارت زدیم بگیرد و من هم پایش بمانم... دلم میخواهد درس لعنتی ام زودتر تمام شود و از شما چه پنهان حتی گاهی دلم میخواهد مادر شوم!

اما خب مانع همه اش یک چیز است: همان تنبلی معروف من! 

توی دنیا چقدر آدم های بااستعداد و توانمندی بوده اند که میتوانستند کارهای باحال بکنند و معجزه خلق کنند و کارهایشان حتی بهتر از همه چیزهایی که تا الان خلق شده باشد و معروف شوند اما تنبلی شان اجازه نداده؟!

بخاطر همه ی کارهایی زیبایی که میتوانستیم بکنیم و‌ نکردیم ماخذه میشویم؟! لابد همینطور است که امام سجاد میفرمایند: خدایا منو به خاطر همه کارهای خوبی که میتوانستم انجام بدم و ندادم معذرت میخوام.

 دیگه هم حرفی ندارم :|

۰ نظر ۲۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۳۰
مطهره