لایمکن الفرار از عشق

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

لم داده‌ام روی مبل. حوصله‌ی هیچ کاری را ندارم. حتی حوصله کاری نکردن و خوابیدن، حتی‌تر گرم کردن غذا و ناهار خوردن در دو و نیم بعدازظهر...

گریه‌ام گرفته. چون در تلوزیون درباره‌ی ماه رمضان و مهمانی خدا صحبت میکنند، ربنا پخش میکنند و فرازهایی از جوشن کبیر.

گریه میکنم، هیچ فکر نمیکردم روزه نگرفتن اینقدر سخت باشد... جا ماندن از مهمانی خدا؟! 

روزه که نمیتوانم بگیرم، چون قطعا خودم و یکی دیگر را میکشم از ضعف، حتی احتمال زیاد مراسم‌های شب‌قدر هم نمیتوانم شرکت کنم. چند دقیقه ثابت جایی نشستن بزرگترین عذاب زندگی‌ام است...

واقعا که روزه‌ نگرفتن برای خدا از روزه گرفتن برای خدا سخت‌تر است.



پ.ن: وبلاگ قشنگم! الان پنج ماهه که به یه دفتر خوشگل منتقل شده و اونجا مینویسم. اما همین الان یهویی دوباره دلم هوای اینجا رو کرد. شاید از این به بعد بیشتر اینجا نوشتم... از روزهای مادرانه‌م :)

۲۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۴:۳۰
مطهره