لایمکن الفرار از عشق

یا اله العاصین

دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۸ ب.ظ


 

هزار اسم داری و من هر هزار را عاشقم!
جوری که هر بار مفاتیح برمیدارم و اسم هایت را زمزمه میکنم، از شوق لبریز میشم و پرواز میکنم تا آسمان ها 
همه ی اسماء ت قشنگ اند و انگار هر کدام را دقیقن برای یک لحظه ی خاص زندگی بنده هایت فرو فرستاده ای...
که یادش بیاوری: ببین! من خدای تو ام، خدایی که گره ی کار تو درست دست من است.
خود ِ من! مبادا نا امید شوی! مبادا سراغ دیگری بروی! مبادا غصه بخوری

مثلا آنجا که تو را با نام های زیبایت میخوانم:

یا دلیل المتحیرین ؛ حیران و سرگشته منم

یا صریخ المستصرخین ؛ از سر درد فریاد سرداده منم 

یا امان الخائفین ؛ ترسیده منم

یا راحم المساکین ؛ بیچاره منم

یا غافر المذنبین ؛ گناهکار منم

یا مجیب الدعوت المضطرین ؛ درمانده منم

یا کاشف کل مکروب ؛ گرفتار شده در غم منم

یا فارج کل مهموم ؛ اندوهگین منم

یا ناصر کل مخذول ؛ تنها و بی یاور منم

اما به نظرم اوج این اسم هایی که برایمان فرستادی این است:

یا ملجاء العاصین

که خودم میدانم چقدر عصیانگر و سرکش و گناهکارم، چقدر بنده ی خوبی نبوده ام برایت و چقدر حرف گوش نکرده ام. میدانم چقدر عاصی هستم.
اما همین یک اسم تو به من امید و انگیزه ادامه ی حیات میدهد!
چون ثابت میکند تو -باوجود همه ی بدی هایم- خدای من هم هستی.
همان بنده ی اذیت کار و سرکش و حرف گوش نکن و که گاهی از تو فرار میکند و خودت و خودش خوب میدانید هنگام گریختن جایی جز آغوش تو ندارد!
از تو به خودت فرار میکنم و پناه میاورم.
و تو چه خوب آغوشت را برایم گشوده ای و چه خوب پناهگاهی فراهم کرده ای.
من که جز تو کسی را ندارم...

ای پناه گاه امن عاصین...

۹۴/۰۴/۱۵
مطهره