لایمکن الفرار از عشق

حداقل آزاده باشیم

شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۵۳ ب.ظ

از کی عادت کردیم دماغ مون تو زندگی بقیه باشه؟! 

چرا از شخصی‌ترین مسئله زندگی بقیه این‌قدر بی‌پروا سوال میکنیم؟ چرا به خودمون اجازه میدیم تو موضوعی که ابدا به ما مربوط نیست اظهار نظر کنیم و حتی افکار خودمون رو زورچپان کنیم؟ چرا تا یه تازه عروس میبینیم از بچه دار شدنشون میپرسیم؟! به ما چه خب! چرا باردار بودن یا نبودن شخصی که از اقوام خیلی دور ماست و بعضا برای بار اوله که میبینیمش اینقدر برامون مهمه؟ حالا کنجکاو شدیم و پرسیدیم، چطور به خودمون اجازه میدیم تز بدیم و اظهار نظر کنیم و حتی دستور بدیم؟
-تا سه چار سال بچه دار نشیا...قشنگ خوش بگذرون بعد
-وا... حامله نیستی هنوز؟
-درست تموم شد زود اقدام کنید، نذار دیر بشه
- کی قصد دارید بچه بیارید؟
-خوب نیست آدم خیلی بعد ازدواج بچه دار بشه ها...
- زود چند تا بچه بیار مادرشوهرت تنهاست!

چند ده تا از این اظهار نظرها از اول ازدواجم تا الان شنیده باشم خوبه؟ فرقی هم نمیکنه، از آشنا و غریبه... آخه چطور جرئت میکنید تو خصوصی ترین مسئله دو زوج که فقط به خودشون دونفر مربوطه دخالت کنید و نسخه بپیچید؟ چطور فکر میکنید شما صلاح اونا رو میفهمید اما خودشون نمیفهمن؟ چرا اصرار دارید مسئله شیرین بچه دار شدن رو با دخالت‌های بیجا تون زهرمار مون کنید؟
من اهل این گله و شکایت ها نیستم، امثال هر کودوم از این نمونه های بالا رو هم که شنیدم فقط لبخند زدم و چیزی نگفتم تا ببینم آیا طرف به وقاحت خودش پی میبره؟ اما دیگه از بس شنیدم خسته شدم و متاسف... برای این سطح طرزفکر که مذهبی و غیر‌مذهبی هم نداره. اپیدمیه انگار. 

وای به حال اون بنده‌خداهایی که بچه دار نمیشن و مجبورن چقدر به سختی این حرفا رو تحمل کنن و هر کودومشون مثل خار فرو بره تو دلشون...
تو رو خدا دماغ تون رو از زندگی بقیه بکشید بیرون.

پ.ن: طبیعتا منظورم اون دوستان و آشنایان نزدیک نیست که آدم به اصطلاح باهشون نداره، صمیمیه، کلا رو مود این حرفاست و حتی خودش هم مشورت میگیره. 

۹۶/۰۵/۱۴
مطهره