لایمکن الفرار از عشق

اللهم ارزقنا

چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۷ ق.ظ

راست میگویند کربلا رفتن خون میخواهد.

حالا یک وقت مثل گذشته‌ها دست و سر میدادند و میرفتند، یک وقتی هم مثل حالا ما خون دل میخوریم. میشود برویم یا نه؟ دعوتمان میکنند؟ همسر را راضی کنیم، پولش جور شود، پاسپورت بگیریم، ای وای ویزا را چه کنیم؟ چه طور برویم؟ با ماشین خودمان؟ انفرادی یا با کاروان؟ توی راه چطور است؟ نکند خیلی شلوغ باشد؟ نکند هیچ جا را بلد نباشیم دست خالی برگردیم؟ جای خواب هست؟ کجا اسکان بگیریم؟ میتوانیم زیارت کنیم؟ و حالا جدیدا با کی برویم؟! چیزی که اصلا به ذهنمان نرسیده بود... فکر کرده بودیم دوتایی دست هم را میگیریم و راه می‌افتیم توی جاده! به فکر شبهایی که باید برای خواب جدا شویم یا جاهایی که باید زنانه مردانه برویم نبودیم... الان انگاری یک ترس کوچکی افتاده توی دلم...

امام حسین جان! قربونت برم من! 

شما که همههههه چیزو جور کردی و انگار جدی جدی قصد داری بطلبی ما رو، بی زحمت این گزینه همسفر خوب رو هم جور کن برامون :)

۹۶/۰۷/۱۲
مطهره