لایمکن الفرار از عشق

فقط حیدر امیرالمومنین است

يكشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۲ ب.ظ

قسم به ذکر خدا لا اله الا الله

قسم به رحمت للعالمین رسول الله

به کوری دل آن که نمیتواند دید

بگو که اشهد ان علی ولی الله

قسم به شور حسینی قسم به سوز حسن

خدای اشک و غریبی خدای سینه زدن

بگو به نیت توبه برای عفو گناه

بگو به یاد همه عارفان دل آگاه

به نیت فرج صاحب الزمان مهدی

بگو که اشهد ان علی ولی الله  

(+)



  + بدون حب شما عشــــــق نا به فرجام است       جوان نجــــــــف که نبیند جوان ناکام است

 
رفته ها میدانند که حرم حضرت امیر چقـــدر با همه حرم های دنیا فرق دارد.
از هتل که برای اول بار عزم حرکت کردیم به قصد حرم، ناخودآگاه خودم را جمع و جور کردم.
دارم میروم خدمت بزرگترین مرد اسلام. اولین امام شیعیان. امیر المومنین جهان. خلیفه ی مسلمانان...
همه این عنوان ها دست و دلم را میلرزاند و نگرانم میکرد که حواست را خوب جمع کن و آداب ادب و زیارت این آقا را به جا آور.
اما همه این ها فقط و فقط تا وقتی بود که پایم را نگذاشته ام داخل صحن و سرای حضرت...
وارد که شدم همه ی این ها رفت گم شد و دیگر هرگز هم پیدایشان نشد.
عجیب حال و هوای پدرانه دارد ایوان نجف.
انگار نه انگار که شیعه ای امامش را بل دقیقا دختری خسته و آشفته بعد از تمام سالهای زندگی اش بابا را دیده باشد.
دیگر آن همه شلوغی و ذکرهای زیر لبی و هرج و مرج و فشار و ازدحام و فریادهای لبیک یا علی اصلا به چشم نمیآمد.
تماما عشق بود و آرامش و منی که خدمت حضرت پدر رسیده بودم...
سرم را تکیه دادم به نرده های چوبی سبز و چشم دوختم به ضریح و به قدر سالهای فراق بلند بلند گریه کردم...
به سان تشنه ای که بعد مدت ها آب را یافته باشد... به سان مضطری که پس از سالها به منبع آرامش رسیده باشد... به سان دختری که از کیلومترها دورتر خودش را رسانده نزد بابا و حالا نگاه گرم پدر و آغوش پرمهر و گوش های شنوایش را میبیند.
و من همان دخترم. همان که آن روز رو به روبه ی ضریح، حضرت دلبــــر را دید که پدرانه لبخند میزند و دست مهربان بر سر تمام دخترانش میکشد.
من آن روز عشق را دیدم...
مهربانی را دیدم...
و با تمام وجود فهمیدم چقدر بدبخت و محروم است کسی که امام به این عشقی ندارد و مدام زیر لب تکرار کردم: الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیر المومنین علی بن ابیطالب.

 آخ که چــــــــــــقدر خوب فرموده رسول مهربانی ها که: انا و علی ابوا هذه الامة... 


۹۳/۰۷/۲۰
مطهره

نظرات  (۱)

۲۲ مهر ۹۳ ، ۱۳:۲۵ فاطمه سادات
ای جاان...
اصلا باید حضرت امیر را حضرت پدر خطاب کنی و بس...
پاسخ:
پدر مهربان همه دخترها... 
پدر مهربان همه شیعیان...