لایمکن الفرار از عشق

یکی از تفریحاتشون اینه که من با لهجه حرف بزنم بخندن!

کلن حال میکنن با این قضیه!

بد اون روزی من سر کلاس شاهنامه خوندم با حس و فاخر (!) و بدون غلت غولوت، استادم کلی تشویق و تحسین و اینا.

بد از کلاس که دراومدیم اینا همه میگن مطهره چقد خوب خوندی! ایول! استاد خیلی خوشش اومد ازت و این صبتا.

منم یه تیکه ای از فاطمه سادات یاد گرفتم سر اون قضیه که حاجاغا خیلی منو تحویلو اینا...

بهشون گفتم: استاد من مخادا! همه منه مخان! (به فتح میم و نون کلمه من، ضم حرف میم کلمه مخاد، فتح ه و میم در کلمه همه و فتح میم و نون در کلمه منه!!!
الان باید با لهجه بخونین تا بامزگی شو بفهمین ولی چون شما نمیدونید لهجه کجایی، پس نمیتونید درست بخونید. هار هار هار)

بد این از اون روزی تو ذهن اینا مونده، منتظرن یکی به یکی دیگه لبخند بزنه یا یکی یکیو نیگا کنه یا حرفی بزنه یا تعریف کنه یا هر چی، اینا بگن: فلانی، فلانیه مخاد! یا فلانی منه مخاد! یا چمیدونم فلانی تو ر مخاد!!!

خلاصه اینکه همه مون کلی بامزه ایم با این قضیه!

۹۳/۱۲/۰۴
مطهره